متن آهنگ پنج صبح از مجید رضوی
من تو يه اتاق تاريک و باز بارون باريد
اتاق بغليه تويي به هر دليل در ميزنم
ميگي کاري داريد من عاشقت شدم و
تو منو نميشناسي
من حتي حسودي ميکنم به اون در و ديوار
دارم رواني ميشم شدم يه آدم بيمار
هي پشت هم خودمو ميبازم توي خيالمم
هر شب دارم موهاتو ميبافم
يکي همين دور و براست عاشقته اي دل
اي پس لااقل يه بار بگو ميخواي بدي کي بهم دل
يکي همين دور و براست عاشقته اي دل
اي پس لااقل يه بار بگو ميخواي بدي کي بهم دل
کارم به کجا رسيده که ديگه نميخوام
هيشکي منو ببينه
اينا همه از دوري و درد توئه ولي تو خوابي
من بيدار الانم پنج صبحه
يکي همين دور و براست عاشقته اي دل
اي پس لااقل يه بار بگو ميخواي بدي کي بهم دل
يکي همين دور و براست عاشقته اي دل
اي پس لااقل يه بار بگو ميخواي بدي کي بهم دل